خبر درگذشت پروانه معصومی خبر غیرمنتظره‌ای بود و برای من غیر منتظره‌تر. چند روز قبل بود که با او تماس گرفتم مثل همیشه که تماس می‌گرفتم تا احوالی بپرسم و او با همان لحن آرام فیلم‌هایش، شمرده شمرده انگار که دارد دیالوگ های فیلمی را می‌گوید، صحبت کرد.

در صدایش نشانی از بیماری نبود و خودش هم حرفی از بیماری نزد. فقط با لحنی که مشخص بود می‌خندد، گفت:«اوضاعم برای صحبت کردن مساعد نیست. می‌دانم می‌خواهی از سفر مشهد و زیارت امام رضا(ع) بپرسی ولی بگذار اوضاعم بهتر شود.»

من به روزگار اعتماد کردم و منتظر ماندم تا حس و حال صحبت کردن پیدا کند اما او  در ظهر پاییزی ۶ آذر از این دنیا خداحافظی کرد و رفت.

آخرین گفت و گوی من با پروانه معصومی مربوط به اربعین سال قبل بود. او حسرتی بزرگ بر دل داشت که به زبان آورد و آن بازی در نقش حضرت زینب(س) بود. می‌گفت از همان ابتدا آرزو داشته نقش این بانوی بزرگ و صبور جهان اسلام را بازی کند.

من که در این سوی خط تلفن عمق حسرت او و غصه ای که بر دلش سنگینی می کرد را می‌شنیدم، صادقانه به او امیدواری دادم و گفتم: «حتما این فرصت را پیدا  می‌کنید!»

  او آهی کشید و گفت:«نه حس می‌کنم این نقش بر دل من می‌ماند به خصوص که از سن من گذشته و حضرت زینب(س) جوان تر از اکنونِ من بودند.» من سکوت کردم و در دلم غصه دار بانوی بازیگر کهنه کاری شدم که در پس ایفای این همه نقش، آرزوهایی بر دل دارد که معلوم نیست به آن ها برسد یا نه.

معصومی نقش‌های بسیاری ایفا کرد که نشان از علقه‌های دینی او داشت. او بازی در نقش همسر مالک اشتر در سریال امام علی(ع) را افتخار خودش می دانست و می گفت: «گروه سریال امام علی(ع) دور هم جمع شده بودند تا برای امیرالمومنین(ع) کاری کنند ما آمده بودیم با آن سریال عشق مان به حضرت علی (ع) را به تصویر بکشیم نه اینکه فیلم بسازیم یا بازی کنیم.»

خاطره‌ای از ایفای نقش همسر مالک اشتر برایم تعریف کرد که حالا این خاطره جان گرفته است. او  گفت:«پایم شکسته بود و اصلا نمی توانستم بازی کنم وقتی داوود میرباقری پیشنهاد نقش هاجر را داد به او گفتم اصلا شرایط بازی ندارم اما میرباقری گفت اگر شما بازی نکنید اصلا این نقش را در سریال نمی گذارم و این فیلم بدون نقش هاجر و  همسر مالک ساخته خواهد شد. این حرف خیلی برایم عجیب بود و با شرایطی که داشتم، پذیرفتم که کار کنم. شکستگی پایم باعث شد تا داوود میرباقری شرایطی را فراهم کند تا سکانسی که من باید در آن راه می‌رفتم را  بدون حرکت بازی کنم، اما من قبول نکردم و ترجیح دادم با همان پای‌شکسته‌ای بازی کنم  که مجبور بودیم گچ آن را بازکنیم. درد پای من آن‌قدر زیاد شده بود که گریه و ناله‌ای که باید در این سکانس انجام می‌دادم تبدیل به واقعیت شد.»

معصومی عادت عجیبی داشت و آن سفر هرساله به مشهد و زیارت امام رضا(ع) بود. او آنقدر به علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) علاقه داشت که یکبار همراه خواهرش، زن هایی که تا به حال به مشهد نیامده بودند و حرم امام رضا(ع) را ندیده بودند با هزینه شخصی اش به مشهد آورد. به قول خودش آن سفر زیباترین زیارت و سفرش به مشهد شد.

سالها بود که بخاطر آلودگی هوای تهران در روستایی در شمال زندگی می کرد و مردم نمی‌دانستند او بازیگر است.

پروانه معصومی نقش‌های ریز و درشت بسیاری در سینما و تلویزیون از خود برجای گذاشت. او رکورددار دریافت سیمرغ از جشنواره فجر، در میان بانوان دهه ۶۰ است. در آن زمان که زنان ها کمتر به عنوان نقش اول در سینما بازی می‌کردند، معصومی در سال ۶۳ برای بازی در فیلم «گل های داوودی» صدرعاملی و در سال ۶۵ برای بازی در فیلم های «شکوه یک زندگی» و «جهیزیه ای برای رباب» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره سوم و پنجم را دریافت کرد. نقشهای ماندگار او حتما در حافظه تاریخی و تصویری مردم ما باقی خواهد ماند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.